« ولايت » علي (ع) محور خطبه غديريه نبوي (ص)

یزدفردا "
 آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) به مناسبت عيد سعيد غدير خم در ديدار با جمع كثيري از طلاب، فضلاء، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دفتر مقام معظّم رهبري در تاریخ ـ 6 / 2 /"1376

وقتي آيات سوره مباركه احزاب نازل شد كه: النّبيّ اولي بالمؤمنين من انفسهم و ازواجه امّهاتهم و اولوا الأرحام بعضهم اولي ببعض (1)، مردم از رسول گرامي تفسير اين كريمه را سئوال كردند؛ كه النّبيّ اولي بالمؤمنين من انفسهم يعني چه ؟ فرمود: السّمع و الطّاعه.
فرمود: من دو سمت دارم؛ يكي سمت ( رسالت ) دارم كه احكام الهي را نقل مي كنم، خودم عمل مي كنم؛ شما ياد مي گيريد و عمل مي كنيد. سمت ديگر من ( ولايت ) و ( امامت ) و ( رهبري ) من است، كه من فرمانده كلّ قوايم، فرمانده جنگ و صلحم، فرمانده اخذ زكواتم؛ مسائل كشوري و لشكري به عهده من است، رهبري جامعه به عهده من است. من فرماني كه مي دهم، شما بايد بشنويد و اطاعت كنيد.
وقتي گفته شد: اولي بالمؤمن، يعني قلمرو ولايت،كليه مؤمنين اند، بانفسهم و اموالهم و حقوقهم. و اين اولي،أفعل تعييني است، نه أفعل تفضيلي. همانطوري كه و اولوا الأرحام بعضهم اولي ببعض، أفعل تعيين است، نه أفعل تفضيل؛ اينجا هم كه فرمود: النّبيّ اولي بالمؤمنين من انفسهم؛ أفعل تعيين است، نه تفضيل ! يعني وقتي رسول گرامي درباره امت اسلامي تصميم گرفت، متعيّناً تصميم پيغمبر، مقدّم است.
درك واقعي حج در پرتو ادراك ولايت امام معصوم (ع)
مردم با اين ديدگاه به مكه رفتند، تا حج واقعي را ادراك كنند. در جريان حج مستحضريد كه گفتند: من تمام الحج لقاء المام (2). يكي از بركات حج اين است كه حاجي ها و زائران به طرف كعبه، مشرّف بشوند، و خانه خدا را زيارت كنند؛ بعد از زيارت به حضور امامشان مشرّف بشوند و عرض نصرت و ولايت كنند. من تمام الحج لقاء المام.
آنگاه در چنين شرائطي وجود مبارك رسول گرامي (ص) سخنراني مبسوط كرد؛ وضع خودش را شرح داد، نزول قرآن را بازگو كرد؛ بعد نظير اخذ ميثاق، همانطوري كه ذات أقدس له فرمود: الست بربّكم، قالوا: بلي؛ خليفه الله، انسان كامل، يعني اوّلين انسان و آخرين انسان آثار خدائي كه در او جلوه كرده است به عنوان آيت كبراي حق، از مردم ا قرار گرفت؛ فرمود: أيّها النّاس ! الست اولي بكم من انفس كم ؟ قالوا: بلي(3). اين قالوا بلي را آنچنان گفتند كه در ذ اخذ ربّك من بني آدم من ظهور هم ذريّتهم و اشهدهم علي انفسهم الست بربّكم قالوا بلي (4). خليفه خدا، كار خدائي مي كند.
نيل به مقام ( محبوبيّت ) خداي سبحان، در پرتو
« قرب نوافل »
اين حديث نوراني از غرر روايات اسلام است؛ هيچ اختصاصي به ما شيعيان ندارد ! علماي بزرگ اهل سنّت اين را نقل كرده اند. هم به طريق صحيح نقل شده، هم به طريق موثّق نقل شده، هم به طريق حسن؛ هم علماي ما نقل كرده اند، هم علماي آنها. هم مرحوم كليني نقل كرد، هم ديگر بزرگان محدّث اسلامي در جوامع روائي خود كه انسان كامل در پرتو قرب نوافل به جائي مي رسد ومحبوب خدا مي شود. لا زال يتقرّب عبد ي المؤمن بي بالنّوافل حتّي احبّه (5). او قبلاً محبّ من است، بعد محبوب من مي شود. او حبيب من بود، الآن من حبيب اويم؛ بعداً او حبيب من مي شود.
وقتي من محب شدم و او محبوب شد، از آن به بعد هم مجاري ادراكي او را مجاري ادراكي من تعيين مي كند، هم مجاري تحريكي او را مجاري تحريكي من به عهده مي گيرد. وقتي به اين بارگاه منيع بار يافت، حتّي احبّه؛ فذا احببته كنت سمعه الّذ ي يسمع به، و بصره الّتي يبصر بها، و لسانه الّذ ي ينطق به ] كه اينها مجاري ادراكي اوست [؛ و يده الّتي يبط شبها (6)، كه مجاري تحريكي اوست. اگر كسي واقعاً خليفه الله شد، به اذن خدا كار الهي انجام مي دهد. آنچه در ميثاق الهي گذشت؛ ا شهاد بود، استشهاد بود، ا قرار بود، و اعتراف؛ در غدير خم هم،چنان صحنه اي گذشت.
محوريّت « ولايت » علي (ع) در خطبه غديريه نبوي (ص)
در بعضي از نقل ها آمده است: من كنت ول يّه فعل يأ ول يّه (7). ديگر سخن از مولا نيست، تا كسي بگويد: مولا به معناي ناصر يا دوست و مانند آن است. و اگر كسي خواست از سياق،استشهاد كند، كلام مسوق ل اجل الكلام صدر قضيه است، نه ذيل قضيه. برخي ها خواستند بگويند: منظور از اين مولا، دوست و ناصر است؛ براي اينكه در ذيل قرينه آمده است: اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله (8). غافل از اينكه كلام صدري دارد كه ل اجله يساق الكلام. هدف اصلي و تابلوي حرف، در صدر قرار مي گيرد. آن استشهاد و ا شهاد عمومي محور ولايت پيغمبر بود، نه دوستي پيغمبر !
فرمود: مردم ! من برابر آيه سوره احزاب اولي هستم يا نه ؟ قالوا: بلي. فرمود: اگر من اولايم؛ هر كه ولايت مرا قبول دارد، ولايت علي را هم بايد قبول داشته باشد. همگان گفتند: بخ بخ. به علي عرض كردند: السّلام عليك اصبحت يا مولاي و مولي كلّ مؤمن و مؤمنه (9).
 حضرت فرمود: هنّئوني، هنئّوني (10). تهنيّت بگوئيد، تبريك بگوئيد، شادباش بگوئيد. آن روز، روز تبريك بود.
اهميّت ويژه عيد سعيد غدير خم در بين اعياد اسلامي
اهل بيت روز أضحي را، روز عيد فطر را در كنار ( غدير ) قرار مي دادند. الآن كه اين مجلس روحاني تمام بشود، حتماً در پايان روز يا به قرآن، يا به دعا، يا به زيارت، يا به نماز سر گرم باشيد؛ مبادا خداي ناكرده اين روزي كه از 80 ماه بالاتر است، از دست بدهيد! مبادا خداي ناكرده اين روز را به عنوان يك روز تعطيل تلقّي كنيد!! اين روز، روز عيد است؛ همتاي عيد قربان است، همتاي عيد فطر است، روزي نظير روز جمعه است كه عيد رسمي مسلمين است.
بنابراين اگر كلام، ظهوري دارد؛ زمام ظهور به دست صدر سخنراني است، نه به دست ذيل ! آنگاه نفرين كرد؛ عرض كرد: خدايا ! كسي كه علي را مخذول كند، تو مخذولش كن. كسي كه علي را خانه نشين كند، تو خانه نشينش كن. بعد دعا كرد: كسي كه علي را ياري كند، تو ياور باش. كسي كه علي را دوست دارد، تو دوستش باش.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) احزاب / 6 (2) الكافي / 4 / 549 (3) بحار الأنوار / 27 / 243
(4) اعراف / 172 (5) عوالي اللآلي / 4 / 103 ـ با تلخيص
(6) عوالي اللآلي / 4 / 103 (7) بحار الأنوار / 37 / 197 و 198
(8) بحار الأنوار / 37 / 142 (9) بحار الأنوار / 37 / 142
(10) بحار الأنوار / 37 / 159





یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا